Sunday, December 04, 2005

آخوند هميشه يك آخوند است


اينجاست كه مي‌گويم! با صداي بلند هم مي‌گويم؛ آخوند به هر شكلي كه باشد، باز هم آخوند است. حالا مي‌خواهد نقاب مصباح‌يزدي داشته باشد يا نقاب موسوي‌خوييني؛ فرقي نمي‌كند.
بخش‌هاي مهم سخنان آيت‌الله موسوي خوئيني‌ را در جمع اعضاي انجمن‌ اسلامي دانشگاه تهران بخوانيد و خودتان قضاوت كنيد؛ من به اين سخن قديمي سخت اعتقاد دارم كه روحانيون وقتي موقعيت‌شان در خطر باشد، اختلاف را كنار مي‌گذارند و زير يك عبا جمع مي شوند.

اما بخوانيد حرف‌هاي كوبنده! آيت الله موسوي خوييني را:
1- ايران كشوري مذهبي است و از قبل از اسلام نيز كشوري مذهبي بوده است. در ايران، روشنفكر فاصله گرفته از مذهب هميشه خودش را خسته كرده است؛ جولان مي‌دهد ولي به جايي نمي‌رسد. اگر روشنفكران ديني زماني در غربت باشند طولي نمي‌كشد گرايش عمومي به سمت آنان خواهد رفت. شما بدانيد كه گرايش‌ ضد ديني در نهايت ضد مردم مي‌شود. چون مردم مذهبي هستند و روشنفكر وقتي هرچه تلاش مي‌كند مي‌بيند در مردم تاثير ندارد آن وقت مردم را بي شعور و نفهم مي‌داند. در دوران گذشته هم سلطنت‌طلبها و هم توده‌اي‌ها چون با مذهب درافتادند در آخرسر ضد مردم شدند. در خاطرات درباري‌ها مي‌بينيم كه هم لاابايي در دين بودند و علاوه بر آن ضد مذهب و در نهايت ضد مردم بودند.
2- پس شما بايد با مردم باشيد. حزب اگر از مردم فاصله گرفت نمي‌تواند قدرت را بدست گيرد. عامه مردم با مذهب سر و كار دارند اگر از مذهب مردم فاصله بگيريد مردم هم از شما فاصله مي‌گيرند. نگاهتان صرفا به عده‌اي روشنفكر نباشد تمام مملكت همين عده ‌نيستند. چون راي مردم را مي‌خواهيد بايد با مردم همنوا شويد. حرفي نزنيد كه مردم فكر كنند با دينشان در افتاده‌ايد؟ اگر شجاعت داريد به آن فردي كه گمان مي‌كنيد خلاف كرده ايراد بگيريد چرا سراغ امير‌المومنين مي‌رويد؟ كه او هم ولايتش را از راي مردم گرفته است و اگر مردم با او بيعت نمي‌كردند حكومتش مشروعيت نداشت چرا اين مطالب را مطرح مي‌كنيد و مردم را نگران مي‌كنيد كه گمان كنند شما نسبت به ولايت الهي آن حضرت مشكل داريد؟ اگر بر خلاف اعتقادات عمومي حرف بزنيد مردم از شما فاصله مي گيرند و آنوقت به جايي مي‌رسيد كه مي‌گوييد مردم بي شعورند.
3- بايد ببينيم چه چيز را مي‌خواهيم اصلاح كنيم. طوري عمل نكنيم يك وقت ببينيم كه همه چيز را مي‌خواهند كنار بگذارند. مي‌خواهيم به چه چيز اعتراض كنيم. اول همه مي‌گويند سياست مقدس نيست بعد كسي ديگر مي‌گويد هيچ چيز مقدس نيست ايمان هم مقدس نيست. بايد با كسي كه كار مي‌كنيم ببنيم تا قدم آخر به كجا مي‌خواهد برود. اين طور نشود كه وسط راه تازه متوجه اختلافات عميق بشويم و آن وقت توي سر هم بزنيم.از طرف ديگر بايد دقت كنيم حركت اصلاحي ما در يك صحنه سوت و كور نيست كه كسي نظاره نكند. طوري عمل نكنيم كه انگار بين خودمان دعوا وجود دارد و طرف مقابل احساس راحتي بكند.
4- روشنفكري ديني اين نيست كه دين را اصلاح كنيم بلكه بايد دريافت‌هاي ديني كه در طول زمان با فرهنگ‌ها و عادت‌هاي مختلف آميخته مي‌شود پالايش بشود. دوم اينكه به دليل رشد جوامع فهم از دين متكامل‌تر مي‌شود. ولي متاسفانه گاه به اسم روشنفكري ديني از مرز‌ها عبور مي‌شود.
5- سوال اين است اگر حكومت كسي را اذيت كرد آيا دليل مي‌شود بگويد حكومت بوش را بر جمهوري اسلامي ترجيح مي‌دهد؟ گاهي طوري در مورد مظالم اين حكومت صحبت مي‌شود كه گويي روي پهلوي را سفيد كرده است. اين كم لطفي است و بلكه بي‌انصافي محض است. در مباحث روشنفكري ديني نبايد به سمتي برويم كه همه چيز را نابود كنيم. بياييم خودمان را اصلاح كنيم. بايد عادت كنيم مخالف ما هم انسان است و عقيده دارد و حق دارد. نبايد طوري رفتار كنيم كه گويي حاضر نيستيم رقيبان ما نفس بكشند.
6- روشنفكري ديني از مرحله اول بايد دين را پذيرفته باشد نه اينكه اصل دين را هم مورد شك قرار دهد.البته بايد تحقيق در مورد دين باشد، ولي اين درست نيست بگوييم لازم نيست به چيزي ايمان داشته باشيم.
7- مواظب باشيد مساله اصلي فراموش نشود. مساله اصلي حفظ جمهوري اسلامي است هم جمهوريت و هم اسلاميت.
متن كامل...