Saturday, November 12, 2005

وضعيت خراب مطبوعات ايران

آقا دلالي؟!! برو دنبال كاسبي. از اين روزنامه چيزي گير شما نمي‌آيد. فقط يك عده روزنامه نگار مثل ما را بي پول و بدبخت كرده ايد.
باور كنيد بيچاره شده ايم. نزديك سه ماه است كه حقوقمان را نداده اند. يك مشت بقال روزنامه را دستشان گرفته اند و پدر ما را درآورده اند. امروز سرويس بورس روزنامه اعتصاب كرد و كار نكرد. از فردا هم سرويس‌هاي ديگر بنا دارند اعتصاب كنند. باور كنيد من مجرد مشكل پيدا كرد‌ه‌ام، ديگر نمي‌دانم همكاران متاهل چه مي كنند!
راستش جز عكاسي و طراحي كار ديگري بلد نيستم. از وقتي كه با هنر به صورت حرفه‌اي آشنا شدم، آنرا براي مطبوعات بكار بردم. يعني بيشتر در مطبوعات فعاليت هنري كرده‌ام. اوايل كه به عنوان صفحه‌آرا و بعد به عنوان عكاس و مدير هنري در مطبوعات كار كردم. اصلا اهل كار در شركت‌هاي گرافيكي نيستم كه به نظرم ديگر جاي گرافيست ها در شركت‌هاي تبليغاتي نيست. بحث‌اش را مي گذارم براي بعد كه در اين باره حرف زياد دارم. اگر هم جاي كار باشد، من نمي توانم در شركتها كار كنم چون جز گرافيك مطبوعاتي كه خودخواهانه مي گويم در آن تبحر دارم، در طراحي بروشور و بسته بندي و كاتالوگ زياد مسلط نيستم. چون تمام سابقه كارم در مطبوعات و كار گرافيك مطبوعاتي بوده و خيلي سال است(بيش از ده سال) كه در شركتي گرافيكي كار نكرده‌ام.
خلاصه كه عجيب گرفتار شده‌ام. تنها حال و روز من اينطوري نيست. بقيه هم به همين صورت هستند؛ عده اي از دوستان كه الان حتي اين كار چند ساعته ما را هم ندارند و بست خانه نشسته اند. اين طوري بخواهد پيش برود فكر مي كنم روزنامه‌مان بسته شود. چون بوي تعطيلي از حالا به مشاممان مي خورد. بقال‌هاي رفسنجاني بدجوري بعد از پيروزي احمدي نژاد در انتخابات به بن بست خورده اند. ديگر انگيزه اي براي ادامه ندارند، ما را هم بي پول نگه داشته اند تا خودمان صدايمان در بيايد و برويم پي كارمان. البته تا آنجا مي توانستند در دو هفته گذشته نيرو تعديل كردند. به آنهايي كه زورشان مي رسيد و مي توانستند، حكم اخراج دادند. آنهايي را هم كه فعلا احتياج دارند با وعده نگه داشته اند. كساني را هم كه كمي مشكل است بيرون كردنشان، بي پول نگه داشته اند تا خودشان استعفا دهند و بروند.
فعلا تا اينجا بس است؛ ببينيم در روزهاي آينده چه اتفاقاتي مي‌افتد.