Wednesday, September 14, 2005

آدم عوضی

خدايا هيچ کس را گرفتار آدم عوضي نكن! امروز سوار تاكسي شدم كه راننده‌اش به بيماري كهنه ايراني – يعني توهم عقل‌كلي- دچار بود و درحالي كه غرب تهران را نمي‌شناخت اصرار داشت كه مثل كف دستش مي شناسد و بچه آنجاست. ما هم ساده باور كرديم و دور تهران را گشتيم را رسيديم به مقصد. نمي دانم چرا ما ايراني‌ها براي مان سخت است اگر بگوئيم كه فلان مسئله را نمي‌دانيم يا درباره فلان موضوع اطلاع كمي داريم. مثل اينكه آيه نازل شده كه حتما بايد درباره تمام مسائل نظر دهيم. چه مي‌دانم شايد هم نازل شده و من نمي دانم. چون در جمهوري اسلامي آيه و حديث زياد نازل مي شود.