Monday, January 23, 2006

از هر دو محروم مي‌شويم


اين كلمه "گفت‌و‌گو" را از آصفي بگيرند ديگر سخنگوي دولت نيست؛ يعني نمي‌تواند باشد. خسته كرد ما را بس كه گفت بايد گفـ‌ت‌و‌گو كنيم. واقعا با اين لحن مي‌توان اسمش را گذاشت گفت‌وگو؟!
مشخص است كه اروپا به ما اعتماد ندارد و تمام ادعايش هم اين است كه اگر چاقو دست‌مان بيفتد، ممكن است روزي علاوه بر پوست كندن ميوه، توي چشم يا در شكم همسايه‌ها كنيم؛ خيلي هم روي اين ادعا سرسختي مي‌كنند و به هيچ وجه كوتاه نمي‌آيند.
از دو سه سال قبل دولت خاتمي تمام سعي‌اش را كرد كه طرف‌هاي اروپايي و غربي را راضي كند كه با اين چاقو تنها هدف‌مان پوست كندن ميوه‌ است و به قول خودشان استفاده صلح‌آميز داريم، ولي آنها باورشان نشد. از طرفي ديگر هر چه تلاش كرد كه به جهان نشان دهد كه طرز استفاده درست از چاقو را بلد هستيم، لات و لوط‌هاي داخلي آن زمان كه امروزه دولتي شده‌اند، عربده كشيدند كه چاقو چيه! قمه را عشق است. حالا جناب آصفي به زبان همان لات‌هاي تازه دولتمرد شده و با صداي كلفت اروپا را تهديد مي‌كند كه مي‌گوييم بياييد با زبان خوش گفت‌و‌گو كنيم! و خب، با اين گاردي كه دولت ايران گرفته، محال است تا بتوان قدرت‌هاي غربي را متقاعد كرد كه چاقو را به تنهايي بدست گيريم. راه‌ حل روسيه هم كه پيشنهاد دادند ميوه را پوست بكنند و راحت در گلويمان بگذارند را رهبرمان! قبول نكرد و فكر مي‌كنم آخر كار، سر از شوراي امنيت درآوريم كه ديگر به راحتي مي‌توان حدس زد كه چه حكمي صادر مي‌شود؛ محروميت هم از ميوه و هم از چاقو براي هميشه!