بيشتر كساني كه وبگردي مي كنند، اين روزها يكي از وبلاگهايي را كه مرتب چك كرده و مطالباش را مطالعه مي كنند، وبلاگ كوثر است. كوثر آشكار و صريح آنچه را كه در مطبوعات بين سالهاي 76 الي 81 اتفاق افتاده را بازگو مي كند. او در بخشي از خاطراتش به فضاي آلوده و غيراخلاقي حاكم بر مطبوعات سخن به ميان آورده است كه به نظرم كاملا درست است و نشان ميدهد كه كوثر چقدر بر فضاي آن دوران مطبوعات مسلط است كه متاسفانه همان مشكلات تا به امروز و چه بسا بيشتر ادامه يافته و گريبان روزنامه نگاران را گرفته است. فعلا نمي خواهم اسمي ببرم و بسياري از سردبيرنماهاي امروزي را به حال خود ميگذارم تا روزي كه روزش باشد. قاطعانه بايد گفت كه جز معدودي روزنامه كه جزو روزنامه هاي پرتيراژ و سنگين مطبوعات ايران هستند، محيط بيشتر روزنامهها حتي از محيطهاي حاكم بر بعضي توليديهاي پوشاك و خياطيهاي بازار تهران كثيف تر شده است.
مثالي ميآورم: خبرنگاري كه تا ديروز در روزنامههاي سياسي "پادو" بود و در خبرگزاري رسمي ايران هم به جرم رابطه نامشروع(زناي محصنه) اخراج شده بود، يك شبه سردبير روزنامه اي تازه تاسيس و ضعيف اقتصادي مي شود كه همان روند را در روزنامه اقتصادي پيش گرفته و بيشتر كادر تحريريه و فني را بر مبناي ميزان تمكينشان چيده است.
موارد متعدد از اين كثيفكاريها زياد است و فضايي كه كوثر سعي مي كند نشان دهد، متاسفانه بخاطر سوءاستفاده احتمالي جناح راست از اين ماجراها به سكوت انجاميده و بسياري از خبرنگاران و روزنامهنگاران زبان به شكايت و بيان واقعيت و رسوايي سردبير نماها نمي گشايند؛ اما اگر چارهاي در اين باره انديشيده نشود و اتحاد و اجماعي از جانب خود روزنامهنگاران بر سر اين مسئله ايجاد نشود، در آيندهاي نه چندان دور ديگر آبرويي براي مطبوعات باقي نمي ماند.
مثالي ميآورم: خبرنگاري كه تا ديروز در روزنامههاي سياسي "پادو" بود و در خبرگزاري رسمي ايران هم به جرم رابطه نامشروع(زناي محصنه) اخراج شده بود، يك شبه سردبير روزنامه اي تازه تاسيس و ضعيف اقتصادي مي شود كه همان روند را در روزنامه اقتصادي پيش گرفته و بيشتر كادر تحريريه و فني را بر مبناي ميزان تمكينشان چيده است.
موارد متعدد از اين كثيفكاريها زياد است و فضايي كه كوثر سعي مي كند نشان دهد، متاسفانه بخاطر سوءاستفاده احتمالي جناح راست از اين ماجراها به سكوت انجاميده و بسياري از خبرنگاران و روزنامهنگاران زبان به شكايت و بيان واقعيت و رسوايي سردبير نماها نمي گشايند؛ اما اگر چارهاي در اين باره انديشيده نشود و اتحاد و اجماعي از جانب خود روزنامهنگاران بر سر اين مسئله ايجاد نشود، در آيندهاي نه چندان دور ديگر آبرويي براي مطبوعات باقي نمي ماند.