چهار سال قبل در چنين روزي دو برج دوقلوي تجارت جهاني در نيويورك فرو ريختند. با ريزش آنها حرمت انسانها هم فرو ريخت و اتحاد ملل از بين رفت. حتي سازمان ملل متحد هم به كناري زده شد. در واقع با نابودي اين دو برج اعتماد از بين رفت. براي مردم خاورميانهاي حتي خارج كردن يك كيسه پسته هم كلي دردسر شده است. بايد كلي توضيح دهي كه براي چه استفادهاي آوردهاي و يا به چه كسي مي دهي.
زماني كه يكي از دو برج مورد هدف قرار گرفت، من سر كارم بودم. در راه خانه از راديو بيبيسي شنيدم كه هواپيمايي به يكي از برجها برخورد كرده است. اما گوينده حرفي از حمله نميزد و مدام مي گفت برخورد هواپيما با برج. به منزل كه رسيدم فورا پاي شبكه سيانان نشستم. هليكوپتري دور دو برج گردش ميكرد و زنده تصاوير آتش سوزي ناشي از برخورد را برميداشت. در شگفت نشسته بودم و كلمه به كلمه گزارش خبرنگار سي ان ان را با دقت دريافت مي كردم كه ناگهان هواپيماي غول پيكري از گوشه كادر تصوير وارد شد و به برج دوم برخورد كرد. واي كه چه صحنه مهيجي بود. ديگر مسجل همه بينندگان و گزارشگران شده بود كه اين برخوردها يك حمله تروريستي است.
درباره حمله به برجهاي تجارت جهاني سئوالهاي بسياري وجود دارد كه هنوز از طرف دولت امريكا و جمهوريخواهان بي پاسخ مانده است. در تازهترين گزارشها هم سئوالهايي مطرح شده كه از جمله: برجستگي زير هواپيماي دوم چيست؟ و يا چرا يهوديان قبل از برخورد هواپيما به برج از ساختمانها خارج شده اند؟ و...
مطمئنا عدهاي با خواندن اين سئوالات فورا ياد كيهان و كيهانيان مي افتند كه اينها ساخته آنهاست اما بايد عنوان كرد كه اين سئوالات از جانب گروهاي حقيقتياب امريكايي بررسي حادثه يازدهم سپتامبر مطرح شده است، نه آقاي شريعتمداري كه منتظر حمله گروههاي مخالف دولت بوش نشسته تا به نفع جناح خود ماهيگيري كند.
راستش من هر چقدر تلاش مي كنم تا ادعاي تحليلگران سيماي جمهوري اسلامي را باور نكنم، نمي توانم و متاسفانه در قالب منطق مي نشيند. آنان بر اين باور هستند كه نقشه بوش از كوههاي افغانستان و يمن و عربستان طراحي نشده است. اين حمله تروريستي يك طرح داخلي بوده جهت كشور گشايي. همين ادعاهاي شنيده شده وقتي كنار گزارش گروههاي حقيقت ياب بمبگذاريهاي اخير لندن گذاشته ميشود، بر صحت و سقم آن تاكيد مجدد مي شود. گروه مزبور اخيرا در گزارشي اعلام كرده كه حملات بسيار دقيق و حساب شده بوده كه با تدابير امنيتي كه در شهر لندن انديشيده شده بود، امكان اين نوع طراحيها تنها از عهده نيروهاي امنيتي برميآيد تا گروههاي ضعيف شده القاعده. براي مثال نكتهاي از گزارش بسيار تامل برانگيز است؛ در بخشي از گزارش آمده كه در محلهايي كه بمبگذاري صورت گرفته است، چند دوربين حساس از قبل بيجهت خراب مي شوند و هيچ توجهي به برطرف كردن عيب دستگاهها نمي شود. به نظرم اين بي توجهي در سيستمي با نظمي بالا و امنيتي مثال زدني كمي عجيب مي رسد.
پشت ماجراي يازدهم سپتامبر هر چه كه بود، سبب شد تا چهره دنيا عوض شود. هم براي غرب نشينان عوض شد و هم ملل خاورميانه. سوغات براي هر دو به همراه داشت؛ مردمان غرب و شرق ديگر به مانند روزهاي برپايي جشنهاي دهه نود نشدند. امروزه هر دو دسته بيم دارند كه مبادا همسر و فرزندان و پدر و مادرانشان در خيابان و يا فروشگاهي مورد حملهاي قرار بگيرند. غربيان مدام ترس از حملههاي تروريستي دارند و شرقيان بيم از حملات ضد تروريستي.
زماني كه يكي از دو برج مورد هدف قرار گرفت، من سر كارم بودم. در راه خانه از راديو بيبيسي شنيدم كه هواپيمايي به يكي از برجها برخورد كرده است. اما گوينده حرفي از حمله نميزد و مدام مي گفت برخورد هواپيما با برج. به منزل كه رسيدم فورا پاي شبكه سيانان نشستم. هليكوپتري دور دو برج گردش ميكرد و زنده تصاوير آتش سوزي ناشي از برخورد را برميداشت. در شگفت نشسته بودم و كلمه به كلمه گزارش خبرنگار سي ان ان را با دقت دريافت مي كردم كه ناگهان هواپيماي غول پيكري از گوشه كادر تصوير وارد شد و به برج دوم برخورد كرد. واي كه چه صحنه مهيجي بود. ديگر مسجل همه بينندگان و گزارشگران شده بود كه اين برخوردها يك حمله تروريستي است.
درباره حمله به برجهاي تجارت جهاني سئوالهاي بسياري وجود دارد كه هنوز از طرف دولت امريكا و جمهوريخواهان بي پاسخ مانده است. در تازهترين گزارشها هم سئوالهايي مطرح شده كه از جمله: برجستگي زير هواپيماي دوم چيست؟ و يا چرا يهوديان قبل از برخورد هواپيما به برج از ساختمانها خارج شده اند؟ و...
مطمئنا عدهاي با خواندن اين سئوالات فورا ياد كيهان و كيهانيان مي افتند كه اينها ساخته آنهاست اما بايد عنوان كرد كه اين سئوالات از جانب گروهاي حقيقتياب امريكايي بررسي حادثه يازدهم سپتامبر مطرح شده است، نه آقاي شريعتمداري كه منتظر حمله گروههاي مخالف دولت بوش نشسته تا به نفع جناح خود ماهيگيري كند.
راستش من هر چقدر تلاش مي كنم تا ادعاي تحليلگران سيماي جمهوري اسلامي را باور نكنم، نمي توانم و متاسفانه در قالب منطق مي نشيند. آنان بر اين باور هستند كه نقشه بوش از كوههاي افغانستان و يمن و عربستان طراحي نشده است. اين حمله تروريستي يك طرح داخلي بوده جهت كشور گشايي. همين ادعاهاي شنيده شده وقتي كنار گزارش گروههاي حقيقت ياب بمبگذاريهاي اخير لندن گذاشته ميشود، بر صحت و سقم آن تاكيد مجدد مي شود. گروه مزبور اخيرا در گزارشي اعلام كرده كه حملات بسيار دقيق و حساب شده بوده كه با تدابير امنيتي كه در شهر لندن انديشيده شده بود، امكان اين نوع طراحيها تنها از عهده نيروهاي امنيتي برميآيد تا گروههاي ضعيف شده القاعده. براي مثال نكتهاي از گزارش بسيار تامل برانگيز است؛ در بخشي از گزارش آمده كه در محلهايي كه بمبگذاري صورت گرفته است، چند دوربين حساس از قبل بيجهت خراب مي شوند و هيچ توجهي به برطرف كردن عيب دستگاهها نمي شود. به نظرم اين بي توجهي در سيستمي با نظمي بالا و امنيتي مثال زدني كمي عجيب مي رسد.
پشت ماجراي يازدهم سپتامبر هر چه كه بود، سبب شد تا چهره دنيا عوض شود. هم براي غرب نشينان عوض شد و هم ملل خاورميانه. سوغات براي هر دو به همراه داشت؛ مردمان غرب و شرق ديگر به مانند روزهاي برپايي جشنهاي دهه نود نشدند. امروزه هر دو دسته بيم دارند كه مبادا همسر و فرزندان و پدر و مادرانشان در خيابان و يا فروشگاهي مورد حملهاي قرار بگيرند. غربيان مدام ترس از حملههاي تروريستي دارند و شرقيان بيم از حملات ضد تروريستي.