Tuesday, January 31, 2006

خداحافظي

روزي كه تصميم گرفتم به اجبار با اسم مستعار در اين وبلاگ بنويسم، دقيقا فرداي روزي بود كه وبلاگي را كه با اسم خودم در آن مي‌نوشتم، براي هميشه تعطيل كردم. امروز بعد از نزديك به شش ماه تصميم گرفتم اين وبلاگ را هم براي هميشه ببندم. راستش ديگر انگيزه‌اي براي نوشتن ندارم. نه اينكه از نوشتن خسته شده‌ام، نه؛ از دنياي وبلاگ‌ها خسته شده‌ام! فكر مي‌كنم اين دنياي مجازي، آدم‌ مجازي مي‌خواهد كه من نيستم. اگر هم بخواهي در آن خودت باشي، يعني حقيقي باشي، آسيب‌هايش چنان است كه هميشه در ذهنت مي‌ماند و از بين نمي‌رود.
به هر حال اين وبلاگ كوچك را تعطيل مي‌كنم و براي هميشه وبلاگ‌نويسي را كنار مي‌گذارم. تصميم گرفته‌ام حتي به عنوان خواننده هم وارد دنياي وبلاگ‌ها نشوم؛ بايد اين عادت را ترك كنم! مسلما وقت بيشتري براي كارهايم پيدا خواهم كرد.
از تمام دوستان ديده و ناديده‌ام، از مجيد زهري عزيز تا استاد خسرو ناقد كه بسيار از مطالب‌شان آموختم و همچنين خيلي از دوستان ديگر كه يك بار اسم آوردم، سپاسگزارم و اميدوارم در آينده، دنياي مجازي فارسي زبانان را با سعي و تلاش و قلم‌شان در مسير انصاف و نقد و اطلاع رساني صرف قرار دهند.
موضوعي ديگر را هم بر خلاف ميلم مجبورم در پايان بنويسم: در مدتي كه در دو وبلاگم مي‌نوشتم، براي تعداد معدودي از وبلاگ‌ها، هم با اسم واقعي‌ام و هم با اسم مستعار كارنه چند تايي كامنت گذاشتم؛ اما از اين پست به بعد اعلام مي‌كنم كه نه با اسم خودم و نه با اسم مستعار كارنه به هيچ عنوان براي وبلاگي كامنت نخواهم گذاشت و اگر جايي كامنتي به نام من خوانديد، بدانيد كه متعلق به اين‌جانب نيست. اين را گفتم تا مبادا آدم مريضي با نام من به اساتيدي نظير معروفي، بهنود، جامي و... كه وبلاگ دارند، توهين كند و به اسم اين‌جانب تمام شود.